English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3061 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to never let yourself get to thinking like them <idiom> U نگذارند که نفوذ بقیه مردم مجبورشان بکند طرز فکر مانند بقیه مردم داشته باشند [اصطلاح روزمره]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
highlights U حروف یا نشانه هایی که برجسته به نظر می رسند تا از بقیه متن مجزا باشند
highlighted U حروف یا نشانه هایی که برجسته به نظر می رسند تا از بقیه متن مجزا باشند
highlight U حروف یا نشانه هایی که برجسته به نظر می رسند تا از بقیه متن مجزا باشند
unit matrix U ماترسی که عناصر قطر اصلی همگی برابر یک و بقیه عناصرش صفر باشند
colony U گروهی ا ز مردم یک کشور که جایی دور از کشورشان مستقر شده باشند ولی تابع قوانین و حکومت کشورشان در آنجا باشند
democracy U مردم سالاری دمکراسی حکومت مردم برمردم
democracies U مردم سالاری دمکراسی حکومت مردم برمردم
plebiscites U مردم خواست رای قاطبه مردم
plebiscite U مردم خواست رای قاطبه مردم
popular U مردم پسند و مناسب حال مردم
colony U موسسه ای دور از تمدن برای گروهی از مردم [مانند زندان]
home rule U حکومت به دست خود اهالی حکومت مردم بر مردم
populations U تعداد مردم مردم
population U تعداد مردم مردم
reminders U بقیه
remnant U بقیه
remnants U بقیه
reminder U بقیه
remainder U بقیه
upon bail U بقیه ضمانت
to pass on [information or news] U به بقیه اطلاع دادن
yodeled U صدای اواز مانند دلی دلی که اهالی سویس و مردم کوهستانی دراواز خود تکرارمیکنند
yodels U صدای اواز مانند دلی دلی که اهالی سویس و مردم کوهستانی دراواز خود تکرارمیکنند
yodel U صدای اواز مانند دلی دلی که اهالی سویس و مردم کوهستانی دراواز خود تکرارمیکنند
yodelling U صدای اواز مانند دلی دلی که اهالی سویس و مردم کوهستانی دراواز خود تکرارمیکنند
yodelled U صدای اواز مانند دلی دلی که اهالی سویس و مردم کوهستانی دراواز خود تکرارمیکنند
yodeling U صدای اواز مانند دلی دلی که اهالی سویس و مردم کوهستانی دراواز خود تکرارمیکنند
(be) thrown together <idiom> U شانسی با بقیه هم گروه شدن
two up U تک با دو عنصر در جلوو بقیه در عقب
What is good enough for others should be good enough for you. U خونت که از بقیه رنگین تر نیست
wise guy <idiom> U باهوش تراز بقیه جلودادن
She is head and shoulders above others . U یک سر وگردن از بقیه بلندتر است
Keep the change. بقیه پول مال خودتان.
head start <idiom> U کاری را قبل از بقیه انجام دادن
version U کپی یا برنامه یا عبارتی که با بقیه فرق میکند
You take the lead and others wI'll follow. U تو جلو برو بقیه بدنبالت خواهند آمد
versions U کپی یا برنامه یا عبارتی که با بقیه فرق میکند
acrolith U [مجسمه ای که سر و دست و پای آن سنگی و بقیه چوبی است.]
acrolithus U [مجسمه ای که سر و دست و پای آن سنگی و بقیه چوبی است.]
subscript U حرف کوچک که زیر خط بقیه حروف چاپ میشود.
acrolith U مجسمهای که سر و دست وپای ان سنگی و بقیه اش چوب باشد
tuner U زیردستگاهی که تنها فرکانس مطلوب را گرفته و بقیه را ردمیکند
tuners U زیردستگاهی که تنها فرکانس مطلوب را گرفته و بقیه را ردمیکند
polysomic U دارای کروموسومهای بیش از بقیه زیاد کروموسوم پرکروموسوم
have a go at <idiom> U سعی درانجام کاری که بقیه قبلا انجام دادهاند
lan U بخشی از شبکه که از بقیه بخشها یا bridge جدا شده است
header U پانچ کارت حاوی اطلاعاتی درباره بقیه کارتهای مجموعه
headers U پانچ کارت حاوی اطلاعاتی درباره بقیه کارتهای مجموعه
get a word in <idiom> U یافتن فرصتی برای گفتن چیزی بقیه دارند صحبت میکنند
mastered U اولین کارت پانج در بسته که حاوی اطلاعاتی درباره بقیه کارتهاست
master U اولین کارت پانج در بسته که حاوی اطلاعاتی درباره بقیه کارتهاست
masters U اولین کارت پانج در بسته که حاوی اطلاعاتی درباره بقیه کارتهاست
choire-enclosure U [دیواره یا نرده ی جدا کننده ی گروه همسرایان از بقیه ی قسمت های کلیسا]
choir-screen U [دیواره یا نرده ی جدا کننده ی گروه همسرایان از بقیه ی قسمت های کلیسا]
worded U موضوع زبان مجزا که با بقیه استفاده میشود تا نوشتار یا سخنی را ایجاد کند که قابل فهم است
word U موضوع زبان مجزا که با بقیه استفاده میشود تا نوشتار یا سخنی را ایجاد کند که قابل فهم است
random access U فایلی که هر رکورد آن به سرعت با آدرسش قابل دستیابی است , بدون جستجو در بقیه فایل و به ممحل قبلی بستگی ندارد
altar-screen U [پرده محراب که رواق خدمتگاه کشیشان را از بقیه جدا می کند که بسیار پر نقش و نگار از جنس سنگ، چوب یا فلز است.]
bread and point U سیب زمینی و نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
potatoes and point U سیب زمینی یا نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
chapter U بخشی از برنامه اصلی که به تنهایی قابل اجراست و نیازی به بقیه برنامه ندارد
chapters U بخشی از برنامه اصلی که به تنهایی قابل اجراست و نیازی به بقیه برنامه ندارد
sections U بخشی از برنامه اصلی که مستقل اجرا میشود وبدون نیاز به اجرای بقیه برنامه
section U بخشی از برنامه اصلی که مستقل اجرا میشود وبدون نیاز به اجرای بقیه برنامه
header U اطلاعات ابتدای لیست داده مربوط به بقیه داده
headers U اطلاعات ابتدای لیست داده مربوط به بقیه داده
bracket U چاپ کروشه اطراف یک موضوع برای بیان اینکه نشان دهند همان کار را انجام میدهد و از بقیه متن جدا شود
assemble capital stock U بقیه سرمایهای که به محض تقاضا قابل پرداخت است سرمایهای که بر مبنای ان مالیات محاسبه میشود
control map U نقشه مخصوص بررسی صحت بقیه نقشه ها
detailing U شرح مفصل یکان بقیه یکان
detail U شرح مفصل یکان بقیه یکان
parallels U اگر به توجه نیاز داشته باشند
parallelled U اگر به توجه نیاز داشته باشند
paralleling U اگر به توجه نیاز داشته باشند
parallelling U اگر به توجه نیاز داشته باشند
paralleled U اگر به توجه نیاز داشته باشند
parallel U اگر به توجه نیاز داشته باشند
the people U مردم
the deaf U مردم کر
people U مردم
peopled U مردم
peoples U مردم
peopling U مردم
folk U مردم
folks U مردم
population [pop.] U مردم
public U مردم
alternate U که دو اپراتور می توانند به یک فایل همزمان دستیابی داشته باشند
alternated U که دو اپراتور می توانند به یک فایل همزمان دستیابی داشته باشند
alternates U که دو اپراتور می توانند به یک فایل همزمان دستیابی داشته باشند
Shoppers were scrambling to get the best bargains. U خریداران تقلا می کردند بهترین معامله را داشته باشند.
rushed U ازدحام مردم
rush U ازدحام مردم
paraded U اجتماع مردم
underfed U مردم گرسنه
parades U اجتماع مردم
parading U اجتماع مردم
townsfolk U مردم شهری
communism U مردم داری
the american public U مردم امریکا
sociability U مردم امیزی
mobs U انبوه مردم
rushing U ازدحام مردم
parade U اجتماع مردم
manragora U مردم گیاه
mandrake U مردم گیاه
other people U مردم دیگر
population [pop.] U تعداد مردم
all men U کلیه مردم
mandating U دستور مردم به
mandates U دستور مردم به
mandated U دستور مردم به
mandate U دستور مردم به
all men U مردم همه
popularity U مردم پسندی
all men U همه مردم
lowest common denominators U مردم پذیر
mobbing U انبوه مردم
the dregs of the people U مردم پست
land n U قوم مردم
ombudsman U فریادرس مردم
people say U مردم می گویند
the many U بیشتر مردم
ombudsmen U فریادرس مردم
the million U توده مردم
communists U مردم گرا
the multitude U توده مردم
the offscourings humanity U مردم پست
communist U مردم گرا
on the tongues of men U سر زبان مردم
jawsmith U مردم فریب
the old U مردم سالخورده
flower people U مردم معتقدبهآئینیکهطرفدارصلحوعشقبودند
lao U مردم تایی
mobbed U انبوه مردم
mob U انبوه مردم
rucks U مردم عادی
ruck U مردم عادی
omnibuses U توده مردم
omnibus U توده مردم
commons U مردم عادی
the total population U همه مردم
unsociability U مردم گریزی
populace U توده مردم
misanthropes U مردم گریز
misanthrope U مردم گریز
unsocial U مردم گریز
public notice U آگهی به مردم
laotian U مردم تایی
the public U عموم مردم
Among the people . U درمیان مردم
commonest U : مردم عوام
demos U توده مردم
anthropology U مردم شناسی
openly U در انظار مردم
outside opinion U رای مردم
canaille U مردم پست
other people U سایر مردم
common U : مردم عوام
hoi polloi U توده مردم
commoners U : مردم عوام
men of intellgence U مردم باهوش
reputedly U در نظر مردم
lowest common denominator U مردم پذیر
outside opinion U عقیده مردم
anarchy U خودسری مردم
unsociable U مردم گریز
popular U مردم پسند
public-spirited U خیرخواه مردم
anthropometry U مردم سنجی
head count U شمارش مردم
head counts U شمارش مردم
most people U بیشتر مردم
citizenship U مردم تبعیت
mass U توده مردم
plebeians U توده مردم
corporations U گروهی از مردم
citizenry U مردم تبعیت
massing U توده مردم
corporation U گروهی از مردم
demography U مردم نگاری
many people U بسیاری از مردم
many people U خیلی از مردم
masses U توده مردم
plebeian U توده مردم
That's the end of our holiday. U این هم از تعطیلاتمان. [یک چیزی یا موقعیتی نگذاشت تعطیلات داشته باشند.]
fewest U تعداد 7 هواپیما یا کمتر از ان که در درگیری هوایی شرکت داشته باشند
few U تعداد 7 هواپیما یا کمتر از ان که در درگیری هوایی شرکت داشته باشند
fewer U تعداد 7 هواپیما یا کمتر از ان که در درگیری هوایی شرکت داشته باشند
So much for our holiday. U این هم از تعطیلاتمان. [یک چیزی یا موقعیتی نگذاشت تعطیلات داشته باشند.]
people of all ranks U مردم ازهر طبقه
up front U جلو چشم مردم
rabblement U توده مردم پست
vox populi U اراء یا افکار مردم
folkish U وابسته به توده مردم
open day U روزیکهعموم مردم میتوانندازمکانهایخاصیمثلمدرسهیایکموسسهآزادانهبازدیدکنند
folklike U وابسته به توده مردم
the rank and file U توده مردم عادی
korean U زبان مردم کره
ragtag and bobtail U توده مردم پست
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1معنی لغت overfit
1 if there's any justice
1A hero can affect on the people.
1To be capable of quoting
1 want to have chat on video cam? i have a girlfriend, can she join us?
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com